مجله اینترنتی ستاره- باران

کامپیوتر و موضوعات آن . پزشکی و آشپزی و خانه داری ادبیات

مجله اینترنتی ستاره- باران

کامپیوتر و موضوعات آن . پزشکی و آشپزی و خانه داری ادبیات

وصیت نامه زیبای آلبرت اینشتین

روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند.

آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.

در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند.

چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است.

قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد.

خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند تا نوه هایش را ببیند.

کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند.

استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.

هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.

آن چه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند. اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.

گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید. عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید.

اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند...

Labels: Nice


ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر مبارک

 


اسوه تقـوی علی و مظــهر ایمــان علی

عـزت آل پیمـــبر ، عاشــــق جانـان علی

منشــاء جـود و سخاوت ، موج دریای وفا

لعل رخشـــان ولایت ،گوهــر تـابـان علی

منبع مهــر و محبت ، صــاحب لطف و کرم

افتـــخار شیـعیان و آیت الـرحمــــان علی

 

 

 

ولادت مولی الموحدین امیرالمومنین حیدر کرار شیر خدا مولود کعبه وفرا رسیدن روز پدر رابه همه شیعیان و پدران به خصوص به پدر عزیزم  تبریک   میگم

روزهای انتظار

سلام 

 

به اطلاع می رسانم که تا دو هفته دیگر   بنابه دلایلی  مطلب جدیدی در  این وبلاگ درج نخواهد  

 

شد  

 

پس تا سلامی دیگر خدانگهدار

چند جمله با خدا

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …

گفتی: فانی قریب

.::من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک بشم …

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

.::هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم

.::دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه

.::پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده

.::مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم …

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب

.::(ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا

.::خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله

.::به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! … توبه می‌کنم

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین

.::خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده

.::خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما

.::ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

 التماس دعا

رور مادر مبارک

تا بهشت زیر پای مادر است                       هستی من در دعای مادر است

 

 

بهترین بهانه ی زندگی من  

 

دوست دارم به تعداد تمام ستاره ها به تمام گلهای زیبا دنیا به تمام قطرات آبهای دریاها و  

 

اقیانوسها  دوست دارم به اندازه تمام هستی  

 

 مادر  سپاس برای تمام زحماتت  که نمیتوانم بخشی از آن را جبران کنم  

 

معلم اول و همیشگی من تا هستم از تو خواهم آموخت درس زندگی را 

 

مامان عزیز تر از جونم برای انتخاب اسمم  برای تمام زحمات دوران جنینی و کودکی و نوجوانی و  

 

الان جوانی  ازت ممنونم برای اینکه همیشه حتی از روی نگاهم  کوچکترین نارحتی منو با تمام  

 

وجود می فهمی و صبورانه برایم  احساس خرج میکنی و یاریگر  همیشه من هستی ممنونم  

 هزاران بار خدارا برای داشتنت شکر گذارم   

 

هر روز؛ روز توست و  ولادت خانم فاطمه زهرا  بهترین روز تقویم برای یک صدا گفتن روزت مبارک 

 

 مادر است با هم میگویم روزت مبارک معنی واژه های عشق  محبت و ایثار  

 

  

 

فقط میتوان قدردان بود و دعا کرد

همراهان سلام 

 

تلویزیون را روشن میکنیم و فیلم مورد علاقه مان را میبینیم یا گاهی به سینما میرویم همیشه از   

 

بازیگرها یی که فیلمشان را دیده ایم انتظار بهترین کار را داریم و با شادیهای هنرمند شادیم و در  

 

صحنه هایی از فیلم هم ناراحت و گریان میشویم چون بازیگر هنرمندانه نقش رو ایفا کرده  

 

گاهی برای جایزه گرفتن هنرمند دلخواه مان شاد میشیم و گاهی برای از دست دادن هنرمندی  

ناراحت  

در سالهای گذشته شاهد رفتن هنرمندانی بودیم که سالها با نقش های آنها زندگی کردیم سالها  

برای ما بهترین نقش رو ایفا کردن برای خوشحال کردن ما حتی به نوعی از خود گذشتگی کردند 

 

 

در سرمای زمستان با لباس نازک صحنه هایی از فیلم رو در تابستان گرفتن با چیزهایی از این قبیل  

و وقتی ما به یادشان می افتیم که دیگر در بین ما نیستند   

 

این مطالب رو نوشتم تا بگم به یاد هنرمندانمان باشیم که در بین ما هستند متاسفانه در چند روز  

گذشته خبرهایی از بیماری  تعدای از بهترین هنرمندان شنیده میشود که نا خوشایند ما می   

 

خواهیم هنرمندانمان همیشه شاد و سلامت باشند و ما از حضورشون و از نقشهایی که بازی  

میکنن لذت ببریم 

برای شفا این عزیزان که عمری را برای شاد کردن برای ما گذاشتن دعا میکنیم و از خدای مهربان   

 

عاجزانه در خواست داریم که لباس عافیت به تن اینان بپوشاند و به زودی به دنیای بازی و کانو ن 

خانواده برگردند  

من ابتدا می خواستم اسم هنرمندان رو ذکر کنم و از بیماری آنها بگم ولی همه هنرمندان لایق  

 

سلامتی و بهترین دعا ها هستند و شاید ذهن یاری یادآوری نامشان را نکند  و به نوعی حق مطلب ادا نشود

 

همراهان در ازای این همه نقشهای به یاد ماندنی در ازای این همه سختی و تلاش برای ما که بیننده هستم به جز قدردانی از هنرمندان و دعا برای آنها آیا کاری دیگری از دستمان بر می آید 

 

آره فقط میتوان  قدر دان بود و  دعا کرد 

روز معلم گرامی باد

سلام 

 

سالهای درس و مدرسه سپری شد و فقط خاطرات شیرین و تلخ آن به جا ماند و در گذر زمان کودکان دیروز بازیگوش بزرگ شدند و معلم نازنین که الفبای زندگی را حرف به حرف با  عشق و علاقه  یاد داده بود در این سالها جوانی و شادابی خود را نثار دانش آموزانش کرد بی منت بی هیچ گونه چشم داشت  ولی عشق و علاقه و جوانی اون قیمت بسیار زیادی دارد که حقوق معلمی نمیتواند حتی بخش کوچکی از اون جبران کند . 

جواب محبت و علاقه و عشق را فقط خود محبت و عشق میتواند بپردازند معلم دوران درس و مدرسه ام با تمام وجودم این روز رو بهت تبریک میگم و بوسه میزنم به دستهایی که با گچ روی تخته سیاه کلاس نوشت آ آره ای با کلاه و گفت بچه ها این آ است بهش ای با کلاه میگن چه خوب بود چون آی ما کلاه بزرگی داشت و من کلاه اونو دوست داشتم درس فردا  شد ب و بعد از یاد دادن اون معلم آ رو دوباره نوشت و ب رو کنار آن و گفت بچه این آب هست مایه حیات انسان با هم تکرار کنید   و ما خوشحال بلدیم بنویسیم آب داریم سواد دار میشم چه روزهای خوب و شادی البته گاهی شیطون میشدیم و معلم عصبانی میشد البته اون زمان  تقریبا چند سال پیش بعضی از معلم با دست محکم نوازشگر صورت بچه ها بودند و بعضی ها خط کش بزرگی برای ترساندن ببخشید ادب کردن داشتند یادش بخیر  آرام و درس خوان بودم به خاطر ترس از خط کش  اینم یادش بخیر 

دوباره تبریک میگم روز معلم رو به همه معلم هایی که با علاقه درس زندگی میدند و امیدوارم نتیجه زحماتشون رو خوب بدیم  

 

 

کارت پستال های زیبا به مناسبت روز معلم

پاسخ زیبای زرتشت به این سوال: زندگی خود را بر چند اصل بنا کردی؟

پاسخ زیبای زرتشت به این سوال: زندگی خود را بر چند اصل بنا کردی؟

پاسخ زیبای زرتشت به این سوال: زندگی خود را بر چند اصل بنا کردی؟
بدون شرح!


از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چند اصل بنا کردی؟ 

فرمود چهار اصل:

1- دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم

2- دانستم که خدا مرا میبیند پس حیا کردم  

3- دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد پس تلاش کردم

4- دانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم

یادمون باشه

یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم،

چون خرد میشه،

میشکنه،

و آهسته میمیره ...

یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا،

کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره...

یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم ...

یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم

چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره ...

یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم

برو نمیخوام ببینمت

چون زندگیش رو ازش میگیریم ...

یادمون باشه هر موقع خواستیم از کسی جدا بشیم

بهترین راه اینه که بهش بگی برای همیشه خدانگهدار،

شاید طرف مقابلت ناراحت بشه

و قلبش بشکنه ولی بهتر از اینه که منتظر بمونه ...

سال نو مبارک

همراهان مجله ستاره-باران سلام 

 

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد
رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت
را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم 

متن های زیبا برای تبریک سال نو

امان از دست کپی کردن بودن ذکر منبع یا اسم نویسنده

همراهان مجله ستاره - باران سلام  

دیروز مطلبی با عنوان راهکارهای جالب عجیب و موثر برای کاهش دردهای جسمانی که خواهر خوبم تهیه کرده بود در مجله قرار دادم که مورد توجه یک سایت (اسم و آدرس سایت محفوظ است) قرار گرفته چون امروز صبح بدون ذکر منبع در اولین صفحه جلب توجه میکرد  به خاطر تشابه عنوان مطلب کنجکاو شدم و با دقت متن نوشته شده رو خوندم که متوجه شدم بله این سایت معتبر از وبلاگ من کپی کرده حتی نویسنده سایت به خودش زحمت اصلاح غلط املایی متن که من به خاطر تایپ داشتم رو هم به خودش نداده بود بگذریم یاد حرف  دوستم افتادم که سایت معروف دیگه ای  قبلا از مطلب این دوست استفاده کرده بود و به قول ایشان زحمت و خسته گی تلاش  چند ماه  برای نوشتن مطلب که حاصل ماهها تجربه و کار ایشان بود به تنشون موند  

واقعا نمیدونم چرا سایتها که اسمن معروف شدن این کار رو انجام میدن من هم بسیاری از مطلب های مجله رو از وبلاگها و سایتهای دیگه برمیدارم ولی همیشه اسم و آدرس نویسنده رو  یا اول مطلب یا در آخر حتما ذکر میکنم یا حداقل اجازه این کار  رو ازشون میگیرم 

واقعا  برای این سایت و دیگر سایتها که حداقل زحمت ویرایش مطلب  یا درج نویسنده رو به خودشون نمیدن متاسفم  حالا ادعای بالا بودن درک و شعور هم دارند   

  

یه جستجو در گوگل کردم که دیدم آمار  کپی این  مطلب بالاست  

 

باز هم از خواهر خوبم تشکر میکنم که این مطلب رو در اختیار من گذاشت که این کپی کاران مطلب مناسبی داشته باشند

 و امیدوارم این مورد برای شما که وبلاگ یا سایت دارید پیش نیاد چون حس بدی به نویسنده که تلاش کرده مطلب خوبی تهیه کنه دست میده 

 شاید روزی به خاطر این کار مجبور بشم که امکان کپی کردن رو از مطلب های مجله بردارم یا برای مطلبهام رمز بذارم واقعا که مجبور به انجام کاری میشیم که دوست نداریم 

در پناه خداوند شاد و سلامت بمانید

خدایا

 

 

 

 

کوله بارم بر دوش سفرى مى باید،سفرى تاته تنهایى محض 

هرکجا لرزیدى،از سفر ترسیدى فقط آهسته بگو: من خدا را دارم

کمک به کبوتر و دریافت پادش از خدای مهربون

 

 

سلام  

 

چند سال پیش زمستون 28_4_8.gif صدای بچه های  کوچه مرا به حیاط کشاند که از پشت در بفهمم که این همه سرو صدا برای چیه  یه لحظه چشمم خورد به دیوارحیاط کبوتر ی داشت خودشو از دیوار به داخل حیاط میگشوند من اولش جا خوردم ولی وقتی دیدیم  خودشو به حیاط انداخت رفتم جلوتر که دیدم بالش زخمی شده فهمیدم که سر و صدای بجه  ها برای چی بوده با سنگ زده بودند کبوتر رو زخمی کرده بودند آروم رفتم کنارش و نشستم از ترس می لرزید منم که بال زخمی و خونی اونو میدیم و  از کار بچه ها ناراحت شده بودم اشک ریختم و نگاهم به کبوتر بود که یه لحظه  سرشو اورد بالا و منو نگاه کرد ولی یه حسی به من میگفت کمکش کنم ولی من از دست زدن به اون میترسیم ولی اون زخمی بود و دل شکسته کم کم دست دارز کردم به طرفش یه لمس کوتاه که دیدم اون از من نمیترسه و من هم همین طور که برای بالش دلم میسوخت و چشمم گریه میکرد با دستمام به ارومی گرفتمش و اوردم خونه مامان گفت این کجا بود و من قضیه رو گفتم با دستمال و مقوا برای اون یه جا درست کردم و بعد  بالشو پانسمان کرد م درد داشت  تونستم مرهم به روی  زخمش بذارم و برای   دلش شکسته ش چی کار میکردم فقط محبت یادم اومد براش اب اوردم و از قابلمه برنج براش کشیدم و کنارش گذاشتم تو  اون سرما میشد فهمید مدتی دانه نخورده کنارش موندم و با علاقه ازش مراقبت کردم مامان میگفت مواظب باش جایی کثیف نشه و خودتم بهش کمتر دست بزن ولی برای من کثیف کردن خونه مهم نبود به مامان گفتم خودم بعدا تمیز میکنم بعد بابا اومد و حسابی خسته بود و نگران پروژه کاریش   بود که داشت تموم میشد ( بابای من پیمانکار ساختمونه) و از پروژه بعدی خبری نبود و تو اون سرما فکر نمیکر د بتونه  پروژه تازه رو دست بگیره  وقتی متوجه کبوتر شد و چشممای من که بارونی بود اومد پیشم بهش گفتم بابا کبوتره خوب میشه خوب پانسمان شده بابا پانسمان کبوتر رو باز کرد و نگاهی به بال زخمی کبوتر انداخت گفت مواظبش باش و خودتم سعی کن خودتو نارحت نکنی ساعتی گذشت و توی این مدت بابا با چند نفر صحبت میکرد و با مامان نگران بودند کبوتر  داشت کم کم جون میگرفت یا من این طور حس میکردم چون دیگه ناله نمیکرد بعد از چند ساعت صدای موبایل بابا اومد  بابا داشت لبخند میزد و  میگفت بله میتونم  چند روز  بیشتر این کارم طول نمیکشه از فلان روز هستم و فردا برای نوشتن قرارداد میام من و مامان متعجب بود و بابا بعد از تموم شدن مکالمه ش گفت خدایا شکرت جور شد ما گفتیم توضیح بده و بابا از پروژه خیلی مهمی گفت که به بابا برای انجامش سپرده شده بود و ما خوشحال شدیم مامان گفت تو که اومدی نارحت بودی و گفتی کار جدیدی نداری این کار چیه  بابا هم مونده بود انتظار نداشت ولی من میدونستم برای چی بعد از چند ساعت مراقبت از کبوتر مشکل مون حل شد به مامان گفتم این کبوتر که واسطه شده این کار جور بشه و انگار از طرف خدا اومده آخه چرا توی کوچه و توی حیاط خونه ما اومد چرا خونه همسایه نرفت و به کنایه به مامان گفتم ببین نمیذاشتی من ازش مراقبت بکنم و خونه  کثیف بشه مامان فکر کرد و گفت درست میگی اون شب با کمک بابا لانه قشنگی واسه کبوتر درست کردیم و من تا صبح مرتب به اون سر میزدم اروم بود فردا صبح بابا برای عقد قرارداد رفت و بعد به ما زنگ زد و گفت درست شد و قرارداد خوبی بستم این زمستون  خوبیه  

با شنیدن این خبر از کبوتر تشکر کردم ولی بعد از چند دقیقه دیدم تکون نمیخوره مامان بدو بیا  

کبوترم تکون نمیخوره  مامان که اومد و کبوتر رو دید گفت کارشو انجام داد و رفت و خدا رو برای داشتن دختری که به خاطر مهربونیش کبوتر زخمی رو پناه  داده بود و مواظبت ازش کرده بود تشکر کرد  

بعد من که دوست نداشتم جنازه کبوترم گربه بخوره اون توی باغچه حیاط خاکش کردم کنار درختی که دوست داشتم 

من بعد از این سالها هر وقت یاد اون روز می افتم به خودم میگم درسته اگه کار خیر و نیکی رو بدون چشم داشت انجام بدی پادشی چندین برابر از خالق هستی میگیری  

 این خاطر  بهانه ای شد که یه  چیزی بگم امیدوارم و از خدا میخواهم که بتونیم علاوه بر مرهم گذاشتن روی زخم تن دیگرا ن بتونین مرهم دل شکسته شون هم باشیم و کاری بکنیم که از ما  رنجیده خاطر نشوند

یاد من باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد کاری نکنم شیشه قلب کسی ترک بردار  

مراقب باشید برای خوبی کردن گاهی وقت تموم میشه نا زمان دارید محبت و نیکی بکنید 

در پناه خدا مهربان بمانید

تشکر نویسنده

دوستان مهربانم سلام  من اومدم  

 

امروز می خواهم از همه تون یه عالمه تشکر کنم ممنونم از نظرات تون و لطفتون    

 

 و تشکر نامه ویژه ای هم برای  بعضی ها بنویسم   

 

اولین تشکر  برای کسی هست که میدونه کیه و من هم  متشکرم  که  هوامو داره و مواظبمه  و یه مطلب به قولش توپ و با حال تهیه کردم که توی پست بعدی میذارم که با هم بخنیدم کلا روحیه مون خوب بشه       ببینید چه خواهرخوبی شدم   

 

دوم هم از سهیلا خانوم تشکر ویژه میکنم که با اینکه نمیدونست موضوع چیه با حرفها و حس  

 

خواهرانش تسکینم داد و با عث شد  که من انرژی بیشتر داشته باشم     

 البته من رفتم وبلاگشون شخصا تشکر کنم و یکمی حرف بزنم که سیستم وبلاگ بلاگفا قاطی کرده بود و من شرمنده شون شدم که شب دیر خوابیدن   من نمیدونستم بیدارند شرمنده  ببخشید   

 

سوم از نازنین عزیزم متشکرم که نگران شده بود ولی تونستم برم وبلاگش بکم یه خورده نارحت بودم  ولی الان حالم خوبه  

 

سوم از خواننده خاموش ممنونم که گفت زود بیا بگو الکی گفتم سر کار بودین رفتنی در کار نیست ولی من نمی تونستم زود برگردم  

 

 چهارم از نرگس خانوم بابت لطفشون که گفتند از عنوان حرف دلت معلومه که محبتهای دیگران یادت نمیره  و متنهای زیبا و تاثیر گذار با صفای کلماتت منو تحت تاثیر قرار میده ممنونم  هستم 

 

 

و آخرین تشکر ویژه برای فاطمه عزیز هست که اومده بود مطلب جدید بخونه چشمم خورده بود به یادداشت من و کلی نارحت شده بود و یاد عنوان حرف دل افتاده بود و از قدر نشناس نبودن من میگفت و در آخر منو قسم داد به اون کسی که نیکی هاش از یادم نمیره و اون مطلب رو نوشته بودم  به خاطر اون برگردم زود زود و از خدا خواسته بود مشکلم زود حل بشه و من شاد و پر انرژی  برگردم  

 

از همه ی شما یه دنیا ممنونم

 من هستم با مطلبهایی که مفید و شادند   و با دلی که همه ی شما رو دوست داره  

 

 

من خدایم را دوست دارم به خاطر همین دوستانم را به او میسپارم 

با تشکر لیدا این دست هم به افتخار شماست که میزنم 

۲۹ بهمن ۵۶ در تبریز چه گذشت؟

همراهان مجله ستاره - باران سلام  

  

پیروزی انقلاب اسلامی ایران مدیون  امام  عزیزمان  و شهدا  و افراد بسیاری ست که از سالها قبل از سال ۵۷ به مبارزه با رژیم شاهنشاهی پرداخته و  در این راه جان فشانی کرده و از خون خود و عزیزان نشان گذشتند تا ایران ما سر فراز شود و همچون نگین انگشتری در جهان بدرخشد این مطلب را تقدیم میکنم به تمام مردم  ایران که از شهر های مختلف با زبان های مختلف یک صدا شدند و گفتند الله اکبر و شروع شد مبارزه و هم بستگی و وحدت همان چیزی که دشمن از آن می ترسد . 

در آخر به خاطر تبریزی بودنم (البته ساکن شهر دیگری از ایران عزیز هستم)سپاس و تشکر ویژه ای از آذری های هم زبانم  دارم که روز ۲۹ بهمن را در تقویم ایران به نام خود نوشتند  و باعث غرور و افتخار برای من شدند. 

در ادامه میتواند تفسیر ۲۹ بهمن در تبریز را بخوانید 

 

۲۹ بهمن ۵۶ در تبریز چه گذشت؟
۲۹ بهمن ۵۶ در تبریز چه گذشت؟سال ۱۳۵۶ سال شتاب نهضت اسلامی با حوادث مهمی چون رحلت حاج آقا مصطفی خمینی، رحلت دکتر شریعتی، اهانت روزنامه‌ی اطلاعات به رهبری نهضت، قیام ۱۹ دی قم در اعتراض به اهانت صورت گرفته و سرانجام قیام ۲۹ بهمن تبریز در چهلم شهدای قیام مردم قم است. هر یک از حوادث پیش گفته از عوامل شتاب‌زای نهضت برای تبدیل به قیام همگانی بود. آذربایجان هم چنانکه در تاریخ پر فراز و نشیب ایران نقش مهمی داشته در جریان نهضت اسلامی هم با قیام شورانگیز ۲۹ بهمن پیوستگی گسست‌ناپذیر خود با ایران و حرکت اسلامی مردم آن اثبات کرد. قیام مردم تبریز در سال ۱۳۵۶ در واقع عکس‌العمل مردم غیور آذربایجان به اهانت صورت گرفته به ساحت مرجعیت و زعامت سیاسی مذهبی تشیع بود. چندی قبل از این قیام، مراسم باشکوهی برای تجلیل و ترحیم فرزند ارشد امام خمینی حاج آقا مصطفی در تبریز منعقد شده بود.
● فضای باز سیاسی و شهادت آیت‌الله حاج مصطفی خمینی
با روی کار آمدن کارتر و تغییر و تحولاتی که در فراسوی مرزهای ایران روی داد، هیأت حاکمه‌ی وابسته‌ی ایران نیز دچار تغییراتی شد. سیاست فضای باز سیاسی که شاه پس از روی کار آمدن دموکرات‌ها در پیش گرفت، در واقع سوپاپی بود برای پیشگیری از انفجاری که آمریکایی‌ها وقوع آن را به سبب اختناق حاکم بر ایران نزدیک می‌دیدند.
ادامه ی مطلب را فراموش نکنید

ادامه مطلب ...

کاش بخونید...

ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم؛ راحتی بیشتر اما زمان کمتر

مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر ؛ آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم

متخصصان بیشتر اما مشکلات نیز بیشتر؛ داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر

بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم، خیلی کم می خندیم، خیلی تند رانندگی می کنیم، خیلی زود

عصبانی می شویم، تا دیروقت بیدار می مانیم، خیلی خسته از خواب برمی خیزیم، خیلی کم

مطالعه می کنیم، اغلب اوقات تلویزیون نگاه می کنیم و خیلی بندرت دعا می کنیم

چندین برابر مایملک داریم اما ارزشهایمان کمتر شده است. خیلی زیاد صحبت می کنیم، به اندازه

کافی دوست نمی داریم و خیلی زیاد دروغ می گوییم

زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ایم

و نه زندگی را به سالهای عمرمان  

بقیه در ادامه ی مطلب

ادامه مطلب ...

کاریکاتوری تکان دهنده و جالب از فرشته ای به نام مادر

کاریکاتوری تکان دهنده و جالب از فرشته ای به نام مادر

 

نه...

فردا نه

چند ساعت بعد هم نه...

چند ثانیه دیگر هم نه...

همین الان...

برای مادرت یک کاری بکن

اگر زنده است دستش را...

 اگر پیشت نیست یادش را...

اگر قهری چهره اش را...

اگر آشتی هستی پایش را...

اگر به آسمان رفته است قبرش را ….

 

ببوس

تشکر نویسنده

سلام همراهان مجله ستاره -باران  

ممنونم که مطلبهای  یادش بخیر  و حرف دل  مورد توجه تون بود کلی برام نظر گذاشتین و از اونایی که اومدن وخوندن متن منو ولی نظر نذاشتن هم بابت حضورشون تشکر میکنم شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

 

و امید وارم خوشی ها تون ماندگار دوستی هاتون همیشه گی و غم و غصه هاتون زود گذر باشه 

 

من خدایم را دوست دارم که دوستان رابه او می سپارم  

در پناه خدا باشید

یادش بخیر


یادش بخیر، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.

یادش بخیر، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ

یادش بخیر، نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

یادش بخیر، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.

یادش بخیر، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

یادش بخیر، ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

یادش بخیر، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!

یادش بخیر، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

 

چه شیطونی هایی می کردیم یادش به خیر یاد کودکی…….و همه بچه های اون موقع…. یاد اون روزا بخیر...

 

دلم واسه اون روزها تنگ شده البته من شیطنت نمیکردم   

الان یاد گرفتم چوپان دروغ گو چون تنها بود  به دروغ داد میزد آی گرگ آی گرگ و گرگ   

تنها کسی بود که این درک میکرد  ولی مردم اینو نمی فهمیدن  

سوال  دارم از شما دلتون واسه کودکی میزو نمیمکتا معلمهای و ناظم های بد اخلاق   

زمان ما تنگ نشده واسه  درس نخوندن ها که مامان وبابا بگه بچه  درستو بخون تنگ   

نشده واسه کیف مدرسه  واسه اینکه بعد زدن زنگ آخر که با شادی میرفتیم خونه مون  

و نمره بیست مون رو نشون مامان و بابا بدیم دلنون تنگ شده واسه اینکه یه کلاس بالاتر 

 بریم و قد بکشین وایسیم پیش بچه های کوچکتر پزشو بدیم تنگ نشده  واسه دوستی  

های کودکانه که فقط میرفتیم جلو طرف میگفتیم من اسمم اینه تو اسمت چیه و با هم   

این جوری دوست میشدیدم و  واسه یه سال دوستیمون ماندگار بود تنگ نشده   

من حسابی دلم تنگ شده  من حتی دلم واسه آی با کلاه تنگ شده نه این زمون که میگن ا اول ا غیر اول   

یادش بخیر زود بزرگ شدیم و زود دلمون واسه کودکی مون و رفتن  به مدرسه تنگ شده

شهادت امام رضا را به تمامی شیعیان تسلیت می گویم

   سالروز شهادت هشتمین اختر تابناک ولایت و امامت ، خورشید پور نور ایران زمین ، امام رئوف امام رضا علیه السلام بر همگان تسلیت باد.
زیارت حرم او ، نصیب همیگی شود ، ان شاء ا...

 


این شبها دعا یادتون نره ایشاالله به حاجتتون برسین

التماس دعا برای من و دوست خوبم

ای خدای بزرگ!!

ای خدای بزرگ!!

آنچنان عشق خود را در دل ما جایگزین کن که جایی برای دیگری باقی نماند .

انچنان روح مارا تسخیر کن که هوای دیگری نکند.

آنچنان به ما معرفت ده که جز تو کسی رانپرستیم،

آنقدر به ما عزت ده تا در برابر هیچ طاقوتی به زمین نیفتیم،

آنقدر به ما شجاعت ده که در مقابل هیچ ظلمی تسلیم نشویم.


خدای من!!

ای دوست از ازل و ابدی من!!

ای انیس شبهای تار من!!

ای مونس دردها و غم های من!!

ای آنکه مراخلق کردی!!

ای آنکه عشق خودرا در دل من نهادی!!

ای آنکه راهی جز به سوی تو ندارم!!

ای خدای علی(ع)!!

ای خدای بی پناهان!!

ای خدای قلبهای شکسته!!

ای خدای روح های تنها!!

تومرا از همه چیز و همه کس کفایت کن.


 

 


 سراپای هستی ام را آنچنان به خود مشغول بدار که جزبه تو نیندیشم و جز تو چیزی نخواهم

 

سلام به نام آفردگار هستی 

 مجله اینترنتی ستاره-باران در بلاگ اسکای  افتتاح میشود