
یادش بخیر، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.
یادش بخیر، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ
یادش بخیر، نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA
یادش بخیر، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.
یادش بخیر، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟
یادش بخیر، ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA
یادش بخیر، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!
یادش بخیر، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

چه شیطونی هایی می کردیم یادش به خیر یاد کودکی…….و همه بچه های اون موقع…. یاد اون روزا بخیر...
دلم واسه اون روزها تنگ شده البته من شیطنت نمیکردم
الان یاد گرفتم چوپان دروغ گو چون تنها بود به دروغ داد میزد آی گرگ آی گرگ و گرگ
تنها کسی بود که این درک میکرد ولی مردم اینو نمی فهمیدن
سوال دارم از شما دلتون واسه کودکی میزو نمیمکتا معلمهای و ناظم های بد اخلاق
زمان ما تنگ نشده واسه درس نخوندن ها که مامان وبابا بگه بچه درستو بخون تنگ
نشده واسه کیف مدرسه واسه اینکه بعد زدن زنگ آخر که با شادی میرفتیم خونه مون
و نمره بیست مون رو نشون مامان و بابا بدیم دلنون تنگ شده واسه اینکه یه کلاس بالاتر
بریم و قد بکشین وایسیم پیش بچه های کوچکتر پزشو بدیم تنگ نشده واسه دوستی
های کودکانه که فقط میرفتیم جلو طرف میگفتیم من اسمم اینه تو اسمت چیه و با هم
این جوری دوست میشدیدم و واسه یه سال دوستیمون ماندگار بود تنگ نشده
من حسابی دلم تنگ شده من حتی دلم واسه آی با کلاه تنگ شده نه این زمون که میگن ا اول ا غیر اول
یادش بخیر زود بزرگ شدیم و زود دلمون واسه کودکی مون و رفتن به مدرسه تنگ شده